بسم الله الرحمن الرحیم
در محیط مدرسه تحمل افکار دیگران، احترام به افکار دیگران را چگونه تمرین کنیم؟
چکیده :
با توجه به اینکه تحمل اختلاف نظر ها و احترام به عقاید دیگران از محیط آموزشی و بخصوص مدرسه آغاز می گردد ،هنگامی که این مهم را دانش آموزان آموزش ندیده باشند و دانش آموزی تک بعدی به مسئله نگاه کند و حرف خود را مبنا قرار میدهد و دیگران را سرکوب میکند او توانایی پذیرش عقاید مخالف را ندارد که این موضوع مربوط به شخصیت پرورش یافته وی میشود.این مشکل سبب می گردد تضاد بین دانش آموزان مدرسه تا حد زیادی ایجاد شکاف کند. و تعدادی از دانش آموزان منزوی گردند. ریشه بسیاری از اختلافات عمیق در این مسئله وجود دارد و در موارد حادتر اگر از حد معین تجاوز کند به مشکلات بیشتری می انجامد.درک این مسئله که به پرسش مهر 97-1396 رئیس جمهور انجامید به عقاید و مخالفتهای دیگران، تربیت افراد، سطح تحصیلات، میزان اعتقادات و باورهای دینی بستگی دارد. اینکه شخصیت فرد در چه خانوادهای پرورش یافته از اهمیت برخوردار است. شاید می توان گفت هنری که امروز مانند دیروزها نیست و به دست فراموشی سپرده شده است، احترام به دیگران، علی الخصوص به بزرگان است. در واقع یکی از مهارتهای ارتباطی که در گذشته قدر و قیمتی داشت و همه برای آن سر و دست میشکانند، احترام به یکدیگر بود.حال آنکه در جامعه امروز بیتوجهی به این امر در رفتارها دیده میشود و تنها با کمک و راهنمایی والدین، رفتار فرزندان در جامعه بهبود مییابد..در مقاله حاضر قصد داریم به این مقوله و راهکارها و پیشنهادات راجع به این موضوع بپردازیم.
http://porseshmehr-96.blog.ir/
مقدمه
یکی دیگر از عوامل مهم در جلب احترام اطرافیان، احترام گذاشتن به خود است. احترام به خود یعنی درک ارزش وجودی خود و داشتن برخوردی مؤدبانه و محترمانه با خود است. داشتن رفتار محترمانه با دیگران اهمیت زیادی دارد، اما نباید از داشتن رفتاری محترمانه با خود چشم پوشی کنید. ممکن است برای کنار آمدن با ناتوانایی های خود خود را تحقیر کنید اما این نوع رفتار به دیگران نشان می دهد که شما ارزش احترام آنها را ندارید. پس برای جلب احترام دیگران، اول باید خودتان به خودتان احترام بگذارید.
راههای رشد احساس احترام به خود
1- شناختن ویژگیهای مثبت خود
2- تشخیص موارد و محدودههای بسیار موفقیتآمیز
3- برنامهریزی برای حمایت از دوستان و خویشاوندان
4- تمرکز بر فضیلتها و تواناییهای خود و نه، ماندن و غرق شدن در ناتواناییها و واماندگیها
5- عدم اندازهگیری و تعریف ویژگیهای خود با استانداردهای دیگران
مونتسکیو: آنکه توقع احترام از دیگران دارد، خود نیز باید توقع احترام دیگران را برآورده کند و به آنان حرمت کند.
آدام اسمیت: هر قدر به دیگران احترام بگذاری برای خودت احترام خریدهای.
فرانتس فانون: احترام صفتی اکتسابی است. آن را به فرزندان خود بیاموزید.
آندره وزالیوس: اگر همه مردم ارزش احترام را میدانستند و در زندگی به آن عمل میکردند دنیا گلستان میشد.
ماری کوری: احترام، بزرگی و کوچکی، فقر و ثروت، زشتی و زیبایی نمیشناسد.
آندره موروآ: احترام را باید در خانه آموخت. در مدرسه تمرین کرد و در جامعه کامل نمود.
ژاک ژان روسو: احترام به دیگران را باید از همان دوران کودکی به کودکان آموخت.
پرل. س. باک: احترام در حقیقت همان رعایت حال دیگران در موارد و مواقع مختلف است.
آلفونس دوده: اگر میخواهی محترم باشی، باید همه را محترم بداری.
اگر به دیگران احترام نگذارید مردم شما را به چشم یک انسان بی محبت نگاه می کنند که قادر به درک ارزش وجودی دیگران نیست. اگر انتظار دارید که دیگران با شما با احترام رفتار کنند اولین قدم این است که با دیگران با احترام رفتار کنید. افراد خوب ؛ با مهربانی، سخاوت و تعاون اجتماعی بیشتری با دیگران برخورد میکنند.
بیان مسئله
مراد از همدردی و همدلی با دیگران تلاش برای حس کردن تجارب فرد مقابل است . دراین حالت باید سعی کرد دنیا را از چشم فرد مقابل دید و از گوش او شنید و خود را جای او احساس کرد و برای فهم دقیق افکار و احساسات او که در لحظه لحظه ارتباط در فرد مقابل ظاهر می شود حساسیت نشان داد و احساسات خود را نسبت به او بیان کرد . البته باید دقت داشت که بیان احساسات همیشه از طریق گفتار و کلام نیست . حالات و چهره بدن ، لحن صدا و امثال اینها خیلی وقتها نشان دهنده عواطف واحساسات هستند. افرادی که بتوانند این حالات را شناسایی کنند و به آنها پاسخ دهند افرادی هستند که می توانند با طرف مقابل خود همدلی و همنوایی داشته و بالطبع با همدلی و پاسخ مناسب دادن به احساسات اطرافیان می توان مورد توجه افراد قرار گرفت و در دید آنها فردی محبوب و مورد قبول جلوه نمود . بنابراین برای جذب کردن قلوب دیگران و محبوبیت نزد آنها ابتدا باید آنها را درک کرد.
فروتنی و تواضع
فروتنی نه علم است که خوانده شود و نه نظریه که حفظ گردد و نه سخنرانی که ایراد شود بلکه هنری است که احتیاج به تمرین دارد. فروتنی و تواضع یعنی همان کارهایی را انجام دهیم که مردم انجام می دهند و ما هم مانند آنها باشیم افتاده باشیم و متکبر و مغرور نباشیم.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) در این زمینه می فرمایند :
خداوند دربرابر گذشت بنده بر عزت او می افزاید.
امام علی (علیه السلام) در وصف مومن می فرماید :
مومن، نرمخو و مهربان است از صخره سخت تر و از بنده ذلیلتر است.
این جمله را که «باید آنچه را که هست بپذیریم» زیاد میشنویم، اما درک معنای واقعی آن سخت است. آیا این یعنی پذیرفتن کاری که دیگران انجام میدهند؟ پذیرفتن ماهیت دنیا؟ و یا پذیرفتن آنچه که دوروبرمان روی میدهد؟
پذیرش
پذیرش یعنی اینکه بگذاریم همه چیز همین طور پیش برود یا باشد، در حرف ساده است و نتایج آن خوشایند ما نیست. اما تمامی رنجهایی که میکشیم نتیجه مقاومت در برابر «آنچه که هست» و یا مقاومت در برابر میل به پذیرش چیزهایی است که در زندگی روزانه تجربه میکنیم.
فکر نکنید، واکنش نشان ندهید، تجزیه و تحلیل نکنید و...؛ بگذارید خودش درست شود...
اگر به عقب نگاه کنید خواهید دید که ما همه چیز را تجربه میکنیم. هرآنچه که ما تجربه میکنیم، مخلوق ذهنمان است. یعنی چیزی را که در ذهنمان داریم حس میکنیم. تفکر ماست که ما را ناامید، عصبانی، زود رنج یا برعکس خوشحال، شاد و آرام میکند.
همین که متوجه شویم تجربه انواع احساسات امری طبیعی است، در مییابیم تنها چیزی که آنها را طولانی کرده یا کاهش میدهد مبارزه ذهنمان با آنها است. برای مثال: رنجیدن، ترسیدن یا عصبانی شدن احساساتی طبیعی هستند، هر چیزی میتواند آنها را بدتر کند و معمولاً خارج از کنترل شما هستند. همانطور که روزهای خوب و بد میگذرند، این احساسات در صورتی که توجهی به آنها نکنید و اجازه بدهید جسمتان آنها را تجربه کند، به طور طبیعی رفع میشوند. شاید احساسات خوشایندی نباشند، اما طبیعی هستند. آنچه باعث طولانی شدن این احساسات میشود مقاومت ما در برابر آنها است، یعنی زمانی که شروع به مبارزه با آنها کرده و از آنها میترسیم، این احساسات را طولانیتر میکنیم. وقتی در ذهن خود شروع به بحث و جدل میکنیم و با خود میگوییم «نباید چنین احساسی را به خودم راه دهم، میخواهم آرام باشم، چرا اینقدر زود ناراحت میشوم» تمامی این سوالها و فکر مبارزه با آنها، احساسات منفی را طولانی کرده و منجر به عذاب بیشتری میشود و تا زمانی که یک چیزی حواستان را پرت کند و یا همه چیز بعد از ساعتها کشمکش درونی تمام شود، ادامه خواهند داشت.
درباره احساسات مثبت نیز همین طور است. بسیاری از مردم عادت دارند از خودشان بپرسند که چرا احساس خوبی دارند یا در پوست خود نمیگنجند. حقیقت این است که این احساسات هرگز تا ابد دوام نمیآورند و باید از آنها لذت ببریم و آنها را بپذیریم تا به احساسات خوب اجازه بدهیم در تمام جسم مان جاری شوند. این تنها چیزی است که آن را طولانی میکند.
هر چند بسیاری از مردم به دنبال یافتن علت احساس خوبشان هستند، «چرا چنین احساسی دارم؟»، «چگونه میتوانم دوباره چنین احساسی را داشته باشم؟» پاسخ آن شاید ساده باشد اما معمولاً میتواند زاییده چندین عامل مرکب از قبیل سرحال بودن، داشتن آرامش خاطر و یا کمک کردن به دیگران باشد. اما همین که شروع کنید به مورد سوال قرار دادن آن یا جستجوی علت آن، عمر آن را کوتاه کرده و احساسات مثبتتان را از بین میبرید.
یاد بگیرید با عواطف و احساسات خود نجنگید
همین که یاد بگیرید با احساستان مبارزه نکنید، ذهن و جسمتان آرامش طبیعی خود را باز مییابد. بدن ما به گونهای برنامه ریزی شده است که شاد بوده و احساسات مثبت را تجربه کند، ذهن ما [به طور طبیعی] به این سمت و سو گرایش دارد. مطمئناً هر از گاهی احساسات منفی را تجربه خواهید کرد و برایتان خوشایند نخواهند بود. فقط آنها را بپذیرید، به خودتان بقبولانید که این احساس را همین حالا دارید و آنها را مورد سوال قرار ندهید، در ذهنتان با آنها نجنگید، فقط اجازه بدهید این احساسات جریان پیدا کنند و تمام جسمتان را در بربگیرند. همین که این کار را انجام دهید خواهید دید که کمتر و کمتر احساس منفی را تجربه میکنید و ذهنتان به سمت آنچه که بیشتر دوست دارد، یعنی خوشحالی، گرایش خواهد یافت!
درباره احساسات مثبت نیز همین طور است. وقتی احساس خوبی دارید، بینهایت خوشحال هستید، آن را مورد سوال قرار ندهید. یک موسیقی که حالتان را خوب میکند، بگذارید و به چیزهایی بیاندیشید که آنها را میخواهید یا چیزهایی که خوشحالتان میکند. فقط به یاد داشته باشید که این نیز میگذرد، اما توجه داشته باشید که وجود احساسهای بد است که باعث میشود اوقات خوش اینقدر خوشحالتان کند.
کار سختی است، اما پی بردن به مفهوم آن کار سادهای می باشد. در حالی که شاید ترک عادت بدِ مورد سوال قرار دادن افکار و احساساتمان کار سختی باشد، اما فقط یک عادت است و با تمرین میتوانیم عادتهای جدیدی را ایجاد کنیم. ایجاد عادت پذیرش احساسی که دارید، یکی از بهترین کارهایی است که میتوانید انجام دهید.
نتیجه گیری و پیشنهادات
آنچه می بایست در مدارس کشور ما صورت پذیرد ،ایجاد روحیه و فرهنگ تعامل پذیری با یکدیگر و تحمل افکار و اعتقادات دیگران است. در صورتی که دانش آموزان ،معلمین و حتی اولیاء بتوانند این فرهنگ را در دانش آموزان و در محیط آموزشی نهادینه سازند،در آینده افرادی انتقاد پذیر و با روحیه تعامل بیشتر و ارتجاع پذیر خواهیم داشت. در سال تحصیلی اخیر همانگونه که واقفیم رئیس جمهور محترم پرسش مهر را طوری عنوان کرد که به بررسی این موضوع پرداخته شود. با توجه به وضعیت دنیای کنونی در کشور ما می بایست دانش آموزانی تربیت شود که در دنیای آینده بتوانند ارتباط کامل و دقیقی با دنیای پیرامون برقرار سازند. چرا که آنان دولتمردان آینده کشور هستند و آینده کشور به دست آن هاست. در صورتی که بتوانند از روحیه تعامل و احترام به یکدیگر برخوردار شوند از آینده مطمئنی در کشور برخوردار خواهیم بود.
هر انسانی برای خود احترامی قائل است . زمانی که به عقاید ،کارها وسلیقه های افراد در حد ومحدوده خودشان احترام بگذاریم وسعی نکنیم همیشه در پی رد کردن آنها برآییم دیگران ما را به رسمیت می شناسند چرا که مردم عادتا با کسی که به آنان احترام بگذارندونسبت به ایشان ابرازتوجه وقدردانی کنندانس والفت می گیرندپس برای جلب مردم آنچه می خواهند باید به آنان بخشید . بدیهی است که مردم برای دوستی ورزیدن با افراد مال و منزل نمی خواهند بلکه صرفاً خواهان احترام و بزرگداشت خود از سوی آنان می باشند . چرا که مردم خود را دوست دارند و هر کس برای خودش جهانی دارد مملو از آراء وعقاید و نظرات متعددی که همین عقاید انسانها رااز هم جدا می کند و دنیای هر فردی برای خودش محترم است پس کسی که به آنان احترم بگذارد و به عقاید آنان توجه نماید . دوست می دارند وکسانی را که عقاید آنان را نادیده گرفته و به شخصیت آنان احترام نمی گذارند نزد آنان هیچ محبوبیتی ندارد .
ممکن است بپرسید چگونه به مردم احترام بگذاریم ؟ چگونه نشان دهیم که به آنان توجه داریم ؟
جواب اینکه همان طور که بیان شد هر انسانی دارای خصلت یا رفتار و با عقیده و بعدی است که شایسته ستایش و تمجید است وظیفه ماست که این جنبه های خوب را بیابیم و او را به سبب داشتن آنها تمجید نماییم . و اگر هم قصد داریم به رد و اصلاح رفتار و افکار کسی بپردازیم باید از راه مناسبی استفاده کنیم . درابتدا باید به جنبه های شخصیتی طرف مقابل تا حدودی آگاه شویم ظرفیت او را بسنجیم و آرام آرام او را به اشتباهی آگاه سازیم و در صورت نیاز راه مناسب را به او پیشنهاد کنیم . در اینجاست که او را از قصد و نیت نوعدوستی خود آگاه کرده و خود را برای محبوبیت آماده می کنیم .
رعـایـت ادب و مـــراعات حقوق دیگران از جمله مواردی هستند که به راحتی می توانند قدرت فــردی شما را افزایش دهند. همه ما دوست داریم که دیگران ما را صمیمانه دوست بدارند، با ما درست رفتار کنند و بـرایـمـان ارزش و اهـمــــیت قائل شوند. هر چقدر خودمان بیشتر با ملاحظه و متین باشیم دیگران نیز به همان روش با ما رفتار میکنند.
به نظر من بهترین سیاست در احترام گذاشتن به دیگران خلاصه می شود و خودم به شخصه افتخار میکنم که برای این موضوع اهمیت بسیار زیادی قائل هستم. این روزها رادیو و تلویزیون در جوامع غربی برای ادب و احترام ارزش زیادی قائل نمی شوند و آنرا از جمله موارد ایجاد عزت نفس نمی دانند.
در این کشورها بسیاری از فعالان صدا و سیما، مجریان، منتقدین، سخنگوهای رادیو، و نهایتاً کمدین ها صرفاً با خار کردن افراد دیگر و توهین و اهانت به آنها و تمسخر کردنشان باعث خنده دیگران شده و به این طریق به شهرت می رسند.
باید قبول کنیم که برخی از ورزشکاران نیز ادب خود را حفظ نمی کنند، حتی ادب در برخی از آگهی های بازرگانی نیز رعایت نمی شود و این امر یکی از مهمترین دلایلی است که من ترجیح می دهم تلویزیون تماشا نکنم.
نمی توان هیچ حسابی روی سلیقه افراد باز کرد؛ اما به هر حال در زندگی شخصی ادب، ملاحظه، و احترام همیشه بهترین انتخاب ها در زمان رفتار کردن با دیگران حساب می شوند.
ادب و مراعات حقوق دیگران سبب می شود شما فرد قدرتمندی جلوه کنید. ما دوست داریم که دیگران ما را صمیمانه دوست بدارند، با ما درست رفتار کنند و برایمان ارزش و اهمیت قائل شوند، اما در عین حال باید در نظر داشت که همه ما انسان هستیم و هیچ گاه نمی توانیم 100% کامل باشیم و این امکان وجود دارد که در برخوردهایمان با دیگران دچار خطا و یا اشتباه شویم. اما به هر حال هر چقدر به دیگران محبت کرده و با آنها مؤدبانه برخورد کنیم به همان میزان آنها به ما محبت کرده و ما را مورد احترام خود قرار می دهند.
راه های مختلفی وجود دارد تا از طریق آن به کودکان یاد بدهیم که چطور به سایرین احترام بگذارند. والدین عادت دارند همه چیز را به فرزندانشان امر کنند: "همانطور که من می گویم باید رفتار کنی"، "باید به مادرت احترام بگذاری." و .... در واقع، والدین میتوانند دستورات خود را به کودکان تحمیل کنند، اما نمی توانند آنها را به احترام گذاشتن امر کنند. ما می توانیم فرزندانمان را وادار کنیم آنطور که ما می خواهیم رفتار کنند، اما نمی توانیم مجبورشان کنیم که به ما و بقیه مردم احترام بگذارند. احترام را باید به دست آورد.احترام فقط با خوب و مهربان بودن به دست نمی آید. البته خوب بودن هیچ اشکالی ندارد، اما پدر یا مادری که با خوبی و مهربانی بیش از حد با فرزندانش رفتار می کند، مطمئناً فرزند یکدنده و سخت گیری بار خواهد آورد. کسب احترام به چیزی فرای خوب و مهربان بودن صِرف نیاز دارد.ترفند دیگری برای کسب احترام وجود دارد: والدین سعی می کنند با گوشزد کردن خطاهای فرزندانشان باعث شوند آنها بهتر رفتار کنند. این اصلاً روش مناسبی نیست. کودکان وقتی احساس میکنند از آنها انتقاد شده و طرد شده اند، هیچ انگیزه ای برای بهتر شدن ندارند. وقتی کودکان مورد انتقاد قرار می گیرند، به جای اینکه بهبود یابند، سعی می کنند خودشان یا دیگران را محکوم کنند.
خوب هستند، ما اشکالات آنها را بیشتر می بینیم. وقتی به قصور و اشتباهاتشان اعتراف می کنند، ما بیشتر از آنها چشم پوشی می کنیم، به خصوص وقتی میدانیم سعی میکنند بهتر باشند. آیا شما هم کوتاهی ها و اشتباهاتتان را با کودکانتان درمیان می گذارید و از آنها درخواست کمک می کنید؟ مثلاً ممکن است بگویید: "من وقتی خسته ام خیلی زود عصبانی میشوم و سرت داد می زنم و آنطور که باید و شاید به تو محبت نمی کنم. امیدوارم تو من را ببخشی و کمی تحملم کنی."گاهی برخی والدین آنقدر فهمیده اند که مشکلاتشان را نیز با فرزندانشان مطرح میکنند. "من روز بدی داشتم، کاش کمی مراعاتم کنی تا من چیزی نگویم که ناراحت شوی." اما والدین نباید کودک را از وضعیت سلامتی خود نگران کنند. پس بهتر است بعد آن بگویند: "اگر چند ساعت استراحت کنم حالم خوب می شود و با هم به کارها می رسیم."
احترام به معنای احساس ارزش و اعتبار برای کسی است و خود فرد آن را به دست می آورد. بااینکه همه ی انسانها شایسته احترام هستند، اما متاسفانه حقیقت این است که برخی از افراد قادر به کسب این احترام نیستند. البته راه های مختلفی وجود دارد که شما می توانید خود را در موقعیت هایی قرار دهید که احترامی را که سزاوار آن هستید به دست آورید. مهمترین عوامل در این زمینه احترام گذاشتن به دیگران، احترام گذاشتن به خودتان، داشتن اعتماد به نفس، نترسیدن از تصمیم گیری، و خوب لباس پوشیدن است. این عوامل به شما کمک می کند تا احترامی را که شایسته شماست کسب کنید.
اگر انتظار دارید که دیگران با شما با احترام رفتار کنند، اولین قدم این است که با دیگران با احترام رفتار کنید. اگر رفتاری غیر محترمانه با دیگران دارید، برای آنها هم احترام گذاشتن به شما دشوار خواهد شد. احترام گذاشتن به دیگران نشانه این است که خود شما نیز شایسته احترامید. اگر به دیگران احترام نگذارید، مردم شما را به چشم انسانی بی محبت نگاه می کنند که قادر به درک ارزش وجودی دیگران نیست. بعضی از رئیس ها و مدیران شرکت ها سعی می کنند با اعمال اقتدار خود بر زیر دستانشان احترام کسب کنند. با اینکه اقتدار خصوصیتی است که احترام می طلبد، اما اگر رئیس قادر به درک دستاوردهای کارمندان خود نباشد، کارمندان از او کینه به دل گرفته و هیچگاه احترامی که سزاوار آن باشد را به او عرضه نمی کنند. از طرف دیگر، رئیسی که علاوه بر اعمال اقتدار خود بر کارمندانش، از آنها دلجویی و حمایت می کند و به افکار و ایده های آنها گوش می دهد، خیلی راحت احترام زیردستانش را جلب میکند.
همان گونه که آدمی دوست دارد دیگران به حق او تجاوز نکنند و احساس اش را نادیده نگیرند، خود نیز به حکم وجدان و انسان بودن، وظیفه دارد تا حقوق همه ی انسان ها را محترم شمارد. اگر خدای ناکرده تصمیم گرفتید نسبت به حق کسی بی توجهی کنید، شایسته است پیش از اجرای این تصمیم، خود را به جای او قرار دهید و بیاندیشید که آیا اگر او چنین تصمیمی را درباره ی شما گرفته بود، ناراحت نمی شدید؟ به هر حال، بنا بر فرمایش رسول گرامی اسلام، انسان باید به فکر آسایش و آرامش هم نوعان خود باشد. ایشان می فرمایند:
اَحْبِبْ لِلنّاسِ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ.
آن چه را برای مردم می خواهی، برای خود نیز بخواه.
نوع و جنس کارهایی که شما از فرزندانتان میخواهید، به مرور زمان به آنها احترام گذاشتن را میآموزد. به طور مثال شما میتوانید به فرزند خود بگویید، بهتر است زمانی که در یک مهمانی فرد مسنی به جمع میپیوندد، به نشانه احترام از جایش برخیزد. اگر آن فرد مکان مناسبی برای نشستن ندارد، شما به همراه فرزندتان میتوانید صندلی خود را در اختیار او قرار دهید. هر چند این نکات بسیار کوچک است اما به مرور زمان و غیر مستقیم، می توان نکات مهمی را در خصوص رفتار با دیگران به فرزندان گوش زد کرد.
وقتی تصمیم میگیرید مهارتی را به بچهها آموزش دهید، به نوعی در کنار آن مسئولیت پذیری را هم به آنها میآموزید. حال اگر فرزند شما مهارتی را که آموخته است به درستی انجام نمی دهد، بهتر است قبل از آموزش به او یادآوری کنید در صورت عدم پیروی از قوانین تنبیه خواهد شد. احترام گذاشتن به دیگران هم یکی از این مهارتهااست. معمولا نوجوانان زمانی میتوانند زندگی بهتری را در آینده تجربه کنند که در این سنین قوانین زندگی را بیاموزند و درک کنند. یکی از نکات حائز اهمیت این است که فرزندان بدانند، احترام نگذاشتن به دیگران تبعات بسیاری دارد، حال آنکه لازم است، آنها با عواقب کارهایشان آشنا شوند حتی اگر احساس میکنند که غیر منصفانه است. اگر میخواهید فرزندتان احترام گذاشتن را بیاموزد باید در جزئیترین رفتارهایتان آن را نشان دهید. فرزند شما ریزبین تر از آن است که شما فکر میکنید.
شما باید با رفتارهایتان به فرزندانتان اعتماد کردن را یاد بدهید. برچسب دروغگویی به فرزندانتان نزنید. در جمع دوستانه و خانوادگی به صحبتهای آنها گوش دهید و دیگران را هم به گوش دادن ترغیب کنید. به فرزندانتان بیاموزید که نباید از اعتماد شما سوء استفاده کنند. اگر شما به آنها و خواستههایشان احترام بگذارید به آنها میآموزید که به خواستههای شما احترام بگذارند و از اعتماد شما سوء استفاده نکنند. آنها باید یادبگیرند چیزهایی که به دست آوردهاند به راحتی از بین نبرند. فرزندان به مرور میآموزند، اعتماد و احترام ارزشمندترین وجه زندگی است که نباید از دست دهند. این موضوع به فرزندان شما یاد میدهد که احترام و اعتماد قیمتیترین ارزشی است که اگر هر انسانی آن را داشته باشد در میان مردم برنده محسوب میشود.
احترام گذاشتن به بزرگترها
اگر شما به فرزند احترام بگذارید،او هم یاد خواهد گرفت
یادتان باشد بچههای امروز متفاوت هستند. آنها علاقهای به گوش کردن نصحیتهای طولانی مدت ندارند. به نوعی میتوان گفت آنها فرزندان عصر سرعت هستند. بهترین نوع خوراک ذهنی که میتوان برای آنها تجویز کرد، پند و اندرز فست فودی است. آنها منتظر ردیف شدن قطار کلمات نیستند بلکه اگر به آنها کوچکترین مسائل را در کمترین زمان و عملی و غیر مستقیم بیاموزیم تاثیر گذاریاش بیشتر است. در بسیاری موارد اشاره به ارزشهای اجتماعی در یک داستان کوتاه آنها را تحت تاثیر قرار دهد. اگر شما به آنها و خواستههایشان احترام بگذارید به آنها میآموزید که به خواستههای شما احترام بگذارند و از اعتماد شما سوء استفاده نکنند
اگر میخواهید فرزندتان احترام گذاشتن را بیاموزد باید در جزئیترین رفتارهایتان آن را نشان دهید. فرزند شما ریزبینتر از آن است که شما فکر میکنید. به طور مثال ممکن است شما در حال گفتوگو با شخصی باشید که در مواردی دیدگاههایتان با یکدیگر هم جهت نباشد. زمانی که شما صبر پیشه میکنید و به صحبت فرد مقابل گوش میدهید به نوعی احترام گذاشتن را به فرزندتان میآموزید. همچنین زمانی که کودکان مورد تشویق قرار میدهید، در فعالیتهایش رو به جلو حرکت میکنند. شما میتوانید برای قدردانی از رفتارهایشان هدیه تهیه کنید و آنها را مورد تحسین قرار دهید.
منابع و ماخذ
آمدی عبدالواحد بن محمد تمیمی، « غررالحکم و دررالکلم » ، ترجمه آقا جمال خوانساری، تحقیق و تنظیم، سید جلال الدین محدث ارموی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1361.
آیتی، حمید؛«آزادی عقیده و بیان به همراه دو نوشته حقوقی دیگر»، انتشارات فردوسی، زمستان، 1373، نوبت چاپ، اول.
ابراهیم حسن، حسن؛« تاریخ سیاسی اسلام»، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات جاویدان، چاپ چهارم، 1360.
ابن فارس، حسین احمد؛«معجم مقایس اللغه»، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، مکتب الاعلام الاسلامی، تهران، 1404.
ابن منظور الغریضی المصری؛«لسان العرب» ، چاپ دارالصادر، بیروت، چاپ اول 1997.
اسحاقی، سید حسین، « آزادی بیان در اسلام» مجله رواق اندیشه، ش24، آذر1382
اسحاقی، سید حسین؛ «آزادی عقیده در اسلام»، مجله رواق اندیشه ی، ش29.اردیبهشت 1383
اسحاقی، سید حسین؛ «آزادی معنوی در اسلام»، مجله رواق اندیشه ، شماره 27.اسفند1382
امام خمینی، روح الله؛«صحیفه نور»، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1372 ش.
امام خمینی؛«تحریر الوسیله»، مؤسسه مطبوعات دارالعلم قم، چاپ نهم، 1380.
http://porseshmehr-96.blog.ir/